مهاجرت و پدیده اضافه وزن – قسمت اول : کم شدن تحرک

یکی از مسایلی که مهاجرین – بخصوص در کشورهای امریکای شمالی- در سالهای اول ترک ایران به اون دچار میشن پدیده اضافه وزن ناخواسته هست.
اگه در فکر مهاجرت, در مراحل اجرای اون و یا در سالهای اول مهاجرتتون هستید , این مسئله ای هست که نباید به سادگی از کنارش رد بشید. این افزایش وزن گریبانگیر خیلی هاست منجمله کسانی که تو ایران هیچ وقت مشکلی با این موضوع نداشتن.
قصدم این هست که در چند پست آینده به دلایل اصلی و بعضی از راههای جلوگیری و یا مبارزه با این مشکل اشاره کنم.
مطمئن هستم تجربیات و یا دانسته های شما هم میتونه کمک کنه این مطالب کاملتر بشه.
کم شدن تحرک بدنی
در امریکا ( به طور ویژه) وابستگی افراد به وسیله نقلیه شخصی قابل مقایسه با هیچ کشور دیگه ای نیست. خیلی از ماها تو ایران هم ماشین شخصی داشتیم و این یه پدیده کاملا نو نیست. اما اندازه استفاده از اون کلا فرق میکنه. یادمه اون موقع ها که ایران بودم و دوستان از اینجا برای دیدار به اونجا میومدند یه حرف مشترک بود . ” ماشین مثل کفشه. نمیشه نداشت.” خوب این شاید یه ذره اغراق باشه اما خیلی هم بیراه نیست. همین کفش داشتن به شدت از تحرک افراد کم میکنه.
– غیر از یه سری شهر های خیلی بزرگ ( نیویورک, بوستون , شیکاگو و چند تا شهر انگشت شمار دیگه) سیستم حمل و نقل شهری خیلی ضعیف و کنده. اغلب سخت هست که برنامه کاری یا درسی رو با وقت حرکت اتوبوسها تنظیم کرد. مخصوصا در سالهای اول که خیلی ها تو جاهای مشغول میشن که باید همیشه در دسترس باشن و با یه تلفن مسول خودشون رو به محل کار برسونن. اتکا به وسایل نقلیه معمولا از استقلال افراد برای زمان بندی کار کم میکنه.
– تو این ممکلت چیزی که زیاده زمین هست. غیر از یه بخش اصلی شهر که عمودی هست و مرکز کارهای اداری, محل زندگی افراد تا شعاع پنجاه مایلی پخش هست. فاصله ها زیاده و دیگه اینطور نیست که بقالی و قصابی و نونوایی سر کوچه باشن. اغلب برای رسیدن به نزدیک ترین مرکز خرید باید بیست دقیقه رانندگی کرد و معمولا افراد هر هفته یا هر دوهفته یه بار به خرید میرن . حمل و نقل این مایحتاج هم مهمه.
– ماشین خریدن خیلی راحته. بنزین هم درسته که ارزون نیست اما اونقدی هم گرون نیست که نشه خریدش. من خودم اولین ماشینم رو – که یه تویوتا سال ۸۸ بود – فقط چهار صد دلار خریدم. بعد هم همون ماشین به خواهر و برادرم رانندگی یاد داد. کار آدم رو که راه میاندازه. ارزون هم که هست. تا حد زیادی هم استقلال میاره. خوب شکی نیست که کمتر کسی به ماشین نه میگه.
تو ایران یکی از تفریحات اصلی مردم تو خیابون راه رفتن و خرید کردن – حتی خرید نکردن- بود.خیلی وقتها اتفاق افتاده بود که من نصف ولیعصر رو پیاده راه میرفتم. اینجا اگه تا چند سال قبل برای خرید کردن حداقل باید از ماشین پیاده میشد, دیگه به اون هم کمتر احتیاجی هست. قهوه , سه وعده غذا, دارو, کار بانکی, …. همه رو همونجا که تو ماشین نشستی از پنجره اول سفارش میدی و از پنجره دوم میگیری. خرید آنلاین هم که داره روز به روز بیشتر میشه. کم پیش نیومده من موقع امتحانها تمام مایحتاج دو هفته خونه رو ( شیر , ماست, سبزی, میوه, ماکارانی, گوشت و …) آنلاین سفارش دادم و با پرداخت چند دلار بیشتر همون شب در خونه ام بود. دیگه خرید کتاب و لباس و لوازم الکترونیکی که بماند…
همه اینها دست به دست هم میده که اگه هیچ تغییری تو برنامه غذایی شما هم بوجود نیاید مقدار کالری که در گذشته به طور روزمره میسوزوندین به شدت کم بشه و این کالری های اضافه یواش یواش تبدیل به همون چربی های دور شکم میشن.
تو قسمت بعدی به ” تغییر در نحوه و تنوع غذا خوردن” میپردازم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.