شهرها برای من با عطر و بوی شان معنا پیدا می کنند. یعنی من هر وقت وارد شهر تازه ای می شوم، یکی دو ساعت اول را به پیدا کردن رایحه ای که آن جا را در ذهنم ماندگار می کند می گذرانم. این رایحه ارتباط منطقی و معقولی با یکی از فصول سال ندارد، مثلا این طور نیست که من تهران را به خاطر یاس بنفش و اقاقیای سفیدش در بهار نشانه گذاری کنم. تهران برای من ترکیبی از بوی خاک باران خورده دارد و گرده ی برگ چنار، شاه بلوط بو داده و گوجه فرنگی کال.
(از اینجا)

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.