هوس کردم اینجا به سبک چطوری مامانتونو دیدم یه مدت واسه بچه‌ یا بچه‌هام بنویسم. همون مدل تقلیدی و داستان وسط داستان تعریف کردن. یعنی راستش خیلی دیالوگ تو سرمه، باید یه جا خالی بشه. طبعا ترم آخره و فصل شکوفه کردن استعداد‌های پنهان بوده این‌همه سال!
الان باید برم خونه رفیقم که یه نظری بدم در مورد طراحی خونه (خواهر جان! بعله! ) اما قبلش، این چند تا مقاله رو این چند روزه هی علامت میذارم اینجا بذارم هی یادم می‌ره. حوصله داشتید بخونید. من خوشم امد.
آیا مدل طراحی‌شهری ما را تنهاتر می‌کند؟
حاملگی نوجوانان در همه جای آمریکا کاهش یافته بجز کمربند انجیل( (چند ایالت جنوبی و به شدت مذهبی آمریکا که کنار هم هستند اون پایین رو بهشون می‌گن کمربند انجیل)
هفده معادله‌ای که جهان را عوض کرد.
این مقاله هم می‌گه که اگه از این ده تا خوراکی بیشتر بخورید یا استفاده کنید تو غذاهاتون، در دراز مدت لاغر می‌شید. (دیسکلیمر پزشکی: این مقاله می‌گه. من نمیگم)
آیا مطیع بودن در سکس ضد فمنیستیه؟
(توضیح اینکه در این مقاله نویسنده، با نظرات یک نویسنده فمنیست که اعتقاد داره مطیع بودن در سکس ضد زنه مخالفت می‌کنه. مطیع بودن هم در مقابل غالب بودن در سکس میاد که کسی در عمل قوی تر و صاحب‌اختیارتر عمل می‌کنه. و خب این می‌تونه با فتیش‌های کتک و شلاق و درد هم همراه باشه. نظر شخصی من اینه که نخیر. ضد زن نیست اگه طرفین حالیشون باشه که یه بازی برای لذت بردنه و وقتی دو ساعت بعد بیدار شدن، یادشون بمونه که بازی فقط بازیه. یه خط باریکی بین بازی خشونت و بی‌احترامی وجود داره. کلا به عنوان شعار جهانی سال، با کسی سکس کنیم که باشعور باشه)
این هم یه مقاله برای خیلی از جوانان و نوجوانان وطن (همین ولایت غربت خودمون) نوشته شده که می‌گه چرا فمنیست‌ها هنوز هم اعصاب ندارن. (امروز روز حقوق برابر در آمریکا بود. در تمام ایالت‌ها برای کار مساوی، زنان میانگین حقوقشون کمتر از مردهاست. اونوقت خیلی ها فکر می‌کنن همه چی برابره و مزه وانیل می‌ده -ترجمه مستقیم و بسیار بد از این اصطلاح فرنگی که اصلا معنی نمی‌ده. معادل وطنی اش می‌شه که خیلی ها فکر می کنند همه چی آرومه، ما چقدر خوشحالیم.
آخری هم یه ویدئو طولانی (یک ساعت و نیمه است) که جودیت باتلر (فیلسوف و نظریه پرداز) توضیح می‌ده که چطور باید کافکا رو خوند. کاملا به یک ساعت و نیم وقتی که براش می‌ذارید می‌ارزه.
من برگردم واسه بچه‌ام می‌نویسم که چطور شد مامان و خاله‌هاش شروع کردن به دیدن چین و چروک‌های صورتشون.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.