چهارم نوامبر دو هزار و یازده

انگار دارم خفه می‌شم. باید برم بیرون بخوابم یکی دو شب. مگه این سرمای پاییز تکون بده جونم رو.
جنگل، چادر، آتش، سرما لازم شده‌ام.
تو امروز گفتی که نمی‌آیی و من در جواب یک 🙂 فرستادم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.