یازدهم اکتبر دو هزار و یازده

فک کن بریم یه جا نزدیک رد وود یه مزرعه بخریم. یه مزرعه که توش یه خونه هم داشته باشه. خونه درب و داغون باشه. مزرعه پر از علف‌های هرز. بعد مزرعه رو تمییز کنیم. شمعدونی بکاریم دورش. درخت سرو بکاریم همه دور حصاراش. بعد یه جفت بز بخریم. براشون جا درست کنیم. تو سگ خودتو داشته باش من سگ خودمو. یه گربه داشته باشیم اسمش باشه اسموکی. مرغ و خروس بیاریم. خونه رو درست کنیم. من یه دیوار رو قرمز کنم تو بیایی روش بنویسی فقط استقلال
صبح ساعت پنج که ساعت زنگ زد من بگم برو بزه رو بدوش الان می‌ترکه. تو کله‌آت رو بکنی زیر پتو بگی نوبت توه. بعد گوجه و بادمجون بکاریم با تخم مرغای تازه میرزا قاسمی درست کنیم. بعد کدو بکاریم هر شب هر روز کدو سرخ کرده بخوریم. یه گودال بکنیم حیاط پشتی آتیش روشن کنیم توش.
بعد پاییز باشه. هوا سرد باشه. بارونی بشه. من با چکمه گلی بیام تو اتاق تو دعوام کنی بعد من بگم خشک بشه میشه دکور خونه. بعد چوب‌ها خیس باشن. آتیش روشن نشه. یخ کنیم هی من غر بزنم. تو بگی شراب بخور گرم شی. بعد خودمون انگور بکاریم بعدش شراب بگیرم. خودمون علف بکاریم. یه چشمه هم بهار در بیاد کنار خونه. من چایی درست کنم صدات کنم بیا چایی بخور. بعد تو با سگت مشغول باشی نیایی. چایی یخ کنه. بعد من قهر کنم.
بعد شنبه‌ها بریم شهر خرید. شهر شلوغ باشه. ما بترسیم. سردرد بگیریم. برگردیم خونه بگیم وای این مردم چطور تو شهر زندگی می‌کنن. بعد تلوزیون نداشته باشیم مجبور شیم بغل هم بشینیم سریال ببینیم. بعد هی من پتو رو بکشم طرف خودم تو بکشی طرف خودت. بعد بگی این خنزرپنزا رو در بیار از دست و گردند. چش و چالم رو سوراخ کردی.
بعد من برم سفر تو بهونه بگیری که بزها اندازه قبل شیر نمی‌دن. من بگم آخه یه بهانه بهتر نداری. تو بگی نه. بعد الکی بگی سگم مریض شده من برگردم بعد دعوامون بشه که آخه مگه مرض داری. بعد تو بگی خب تو که می‌دونی دارم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.