کله سحر پاشدم رفتم کوه. جنگلهای کوههای اینجا دو سال قبل در چند سری آتش سوزی شدید، سوختهاند. از دور انگار کوهها از سنگ سیاهاند. اما داخل جنگل وضع طور دیگریاست. علفها و شاخههای جدید از درختانی که کامل نمردهاند، دارند راهشان را از آن فضای عجیب و غریب باز میکنند. رودخانه آرامی هم همه مسیر با من بود. فضا به طرز غریبی سورئال بود: شاخهها و زمین سوخته و سیاه و عمیق و گاهی یک جوانه، یک شاخه تازه در وسطش. آشنا نمیزند؟
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید