زیر نخ بند نشستم و دارم درد میکشم. کوله پشتی ام کنار پاییم است و ت جون میخواهد کوله را تکان بدهد که بیاید لپ اینوری را بند بیاندازد. بعد میفهمد که کیف سنگین است میگوید: «اوه مای گاد. لوا جون. این چقدر هوویه». من هم با همون لپ باد کرده میگم که کامپیوترمه. بعد ت جون میگن: « اوه. کامپیوترت وایرلسه؟ مال پسر من هم وایرلسه.» آره عزیزم. وایرلسه کامپیوترم. بندت رو بنداز که مردم از درد.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید