بایگانی نویسنده: لوا زند

ذوق خواندن به من برگشته.  دیروز حتی فکر کردم بگویم سرم درد می‌کند نروم سر کار یک کتاب نیمه‌کاره را تمام کنم. به لطف و مرحمت اینترنت این حس سال‌ها بود رفته بود. الان سعی می‌کنم همه برنامه‌های عصرها را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

همه ما به یک خواهر کوچک نیازمندیم

من: من خر احمق رو بگو رفتم به خاطرش فلان کار رو کردم با خودم و بهمان کار رو کردم و فلان بلا رو سر خودم آوردم و …

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای همه ما به یک خواهر کوچک نیازمندیم بسته هستند

۱. که فقط بگذرد این پنج روز ۲. قبض برق، وقت آرایشگاه، وقت ناخن، وقت خرید ۳. کفش پاشنه‌دار راحت، پیژامه کوتاه و بلند، دمپایی، لوسیون، رژ گونه، ریمل ۴. لباس‌ها را بدهم به خشک‌شویی ۵. قرص‌هایم را سر وقت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

انگار تصمیم‌گرفتها

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

راستش این است که من نمی‌پرسم، خبر نمی‌گیرم، حتی حرفش را هم نمی‌زنم. به خیال خودم فکر هم نمی‌کنم. بقیه هم فکر می‌کنند که حرفش را نزند

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

تلوزیون اتفاق غریبی در زندگی من است. یعنی احساس می‌کنم کسی که تلوزیون دارد حتما خیلی انسان خاصی باید باشد. راستش برایم شده مثل حساب بانکی که آدم از ترسش نمی‌رود سراغش، من هم در فروشگا‌ها سعی میکنم بدون اینکه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram picture

منتشرشده در عکس | دیدگاه‌ها برای Instagram picture بسته هستند

Instagram picture

منتشرشده در عکس | دیدگاه‌ها برای Instagram picture بسته هستند

Instagram picture

منتشرشده در عکس | دیدگاه‌ها برای Instagram picture بسته هستند

Instagram picture

منتشرشده در عکس | دیدگاه‌ها برای Instagram picture بسته هستند