بایگانی نویسنده: لوا زند

عکس-آرزو

یک جایی، در امتداد بزرگ‌راه شماره یک، (مثلا اینجا، یا اینجا، یا مثلا یک جایی این شکلی، یا حتی این شکلی،  یک جایی که رو به رویش اقیانوس است و پشتش درخت و کوه، یک جایی که صدای ماشین‌ها به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای عکس-آرزو بسته هستند

الان حساب کردم در یک سال گذاشته بیشتر از سیزده بار از اینور آمریکا رفتم آنور، از آنور آمدم این‌ور. الان دارم از اینور می‌روم آنور. اینبار این ور غرب است و آن ور شرق! دیشب یک ساعت غر زدم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

#bag#color#theshowmustgoon

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

اصلا مرد باید اهل عشق‌بازی صبح باشد. اهل عشق‌بازی مسواک نزده. اهل عشق‌بازی خواب‌آلوده صبح. باید آدم را با بوسه بیدار کند. باید ببوسد و بگوید که چرا صبح شد. که دست و پای آدم را سفت نگه‌دارد که یک … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فکر کن رفته خارج

گذشته‌ی خوشی که به تلخی انجامیده. که برداری خاطره را ببری بگذاری توی اتاق زیر شیروانی. زندگی نکنی با آن. همین‌جور دست‌نخورده برای خودش یک گوشه‌ای افتاده باشد. گاهی، هر از گاهی، بروی خاکش را بتکانی، استعمالش کنی، بعد دوباره … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای فکر کن رفته خارج بسته هستند

Instagram

من، انار، آشفتگی، آینه

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

آفتاب بیجان پاییز

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

#bolinas#home#showmustgoon

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

الان دیدم که بیشتر از یک سال است که شعر از دنیای من رفته. شعر خوانی یعنی. همان موقع که زندگی سنتاباربارا تمام شد، همه کتاب‌خانه‌های من رفتند توی جعبه‌های کارتونی. من با یک فروغ و یک حافظ آمدم دی‌سی. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند