یک اسمی در اینستاگرام هست به اسم «زن‌نازا». هر بار این اسم را می‌بینم چهارستونم می‌لرزد. خشونت غریبی این اسم توی خودش دارد. روز اول سعی کردم به این تحلیل که حالا مگر زن فقط زاییدن است که نزاییدنش بشود هویت، فکر نکنم. فکر کردم خب اگر بود «زن/ مرد سرطانی» یا «مرد/ زن فلج» یا «زن/ مرد کور» یا هرچیز دیگر آیا باز هم فکر می‌کردم خشن است؟ (ببینید، من در اینجا فقط به زایش فقط به شکل بایولوژیکی اش نگاه می‌کنم: یک توانایی که در بدن زن وجود دارد. برای همین است که آن را مثلا با راه رفتن مقایسه می‌کنم و می‌گویم آیا مرد/ زن فلج هم همینقدر خشن بود یا نه. دارم تلاش می‌کنم به انتظار جامعه از زن که باید بزایید و اگر نتواند بزایید «ناقص» به حساب می‌آید – با آنکه این عدم توانایی هیچ تاثیری در هیچ فعالیت فیزیکی دیگرش ندارد- کاری نداشته باشم. بنابراین نگویید که دارم خودم اینجا این پروسه انتظار را بازتولید می‌کنم. )
هی خودم را اینور و آنور می‌کنم که ببینم کجای مغزم هست که اینقدر این اسم اذیتش می‌کند. یعنی خشونت این اسم اذیتش می‌کند. به جایی نمی‌رسم. هر بار که یکی از عکس‌هایم را «لایک» می‌کند، تنم می‌لرزد.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.