من از جک و جونور نمیترسم. یعنی در حالت عادی سوسک و عنکبوت میبینم، خیلی متمدنانه برخورد میکنم و برشون میدارم میبرم بیرون از خونه. یکی دوتا اگه ببینم. این داستانها مال قبل از دوران روستانشینی و کشاورزی بود. الان من با حجم عظیمی از این دوستان مواجه هستم. همزیساان نازنین. اما داستان این نیست که یک حشره کش بگیرم بزنم همه رو در به در کنم. اینا حشرات مفید هستند که این دار و درخت ها برای امر عزیز جفت گیری و باروری بهشون احتیاج دارند. سوسک و کرم الان تاج سرن. تار عنکبوت از این ور به اون ور، اما حمیرا گفته کاری بهشون نداشته باشم و مبادا که بفرستمشون تو جارو برقی. تابستون که بشه یحتمل باید یه سری قمه زنی کنم برم بشینم تو باغ به پشه ها بگم بفرمایید خون تازه!
نمیگ که یک موش هم با تله گرفتم با عزت و احترام بردمش تو باغ ولش کردم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.