یه جاده ای رو پیدا کردم و همینطوری رفتم. نمیدونم چند ساعت تو کوه ها رانندگی کردم. فکر کردم چقدر برام بی تفاوته که ته این جاده کجا باشه، یا کجا به یه راه اصلی برسه یا از کدوم شهر سردر بیارم.
صبح خواب دیدم دارم برای کسی مثنوی رو از فارسی به ترکی ترجمه میکنم.
من اصلا ترکی بلد نیستم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.