بایگانی ماهیانه: جولای 2014

گفت خونه سنتاباربارات رومانتیک بود، خونه اینجات، حس خونه داره. نگفتم که ما اونجا رمانتیک بودیم، اینجا عین زن و شوهر. همه‌اش باهم وقت می‌گذرونیم، واسه هم غذا می‌پزیم/ می‌خریم، خونه رو واسم تمییز می‌کنه، لورکا رو می‌بره می‌گردونه، دلمه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

Brass samovar corner!

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

My copper corner!

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Project bar! Completed!

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

کشاورز نمونه شهرستان بی اریا، مقیم روستای پینول، موفق شد یک کدوی سی و شش اینچی پرورش دهد.

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

At least i have this view after 10 hrs sunday work #pinolehome #home #iwishihadteaandcake

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

از یکشنبه‌های یک مادر مجرد کارگر ساعت پنج و نیم صبح: جانم عزیزم، جانم. مادر جان. نلیس. نلیس مادر جان. الان بیدار می‌شم. (مادر به صفحه موبایل نگاه می‌کند) پدر سگ! ساعت پنج و نیمه. بذار بخوابم. مادر جان. برو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

در حال تجربه کردن مدلی از بی‌پولی هستم که تا به حال تجربه نکرده‌ام. یعنی نه اینکه همیشه پول داشته باشم، اما هیچ وقت اینقدر بی‌پول نبودم. رفتم یک قرص سردرد بخرم، خودم را کشتم تا ارزان‌ترینشان را پیدا کنم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

این را حسین در فیس‌بوکش نوشته بود و من نمی‌دانم اجازه دارم نوشته فیس‌بوکی را توی وبلاگ بیاورم یا نه. اما حالا خودش نیست و من هم خسته‌ام (بخوانید گشادم) ازش نمی‌پرسم که بنویسم یا نه. حالا اگر بعدا فهمید … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

سرعت تمرکز و تفکر من مقایسش حلزون بر ثانیه است. شاید هم کرگردن بر ثانیه. اصلا یک خستگی عمیقی نشسته روی استخوان‌هایم که هر چه هم پاکش کنی نمی‌رود. البته کو حال پاک کردن! اصلا من سال‌هاست خسته‌ام. انگار آنقدر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند