بایگانی روزانه: 28 ژانویه 2012

بیست و هشتم ژانویه دو هزارو دوازده

منا اومد آماده بشیم بریم عروسی. من خونه دوستم بودم. تب و تاب عروسی دلم می‌خواست،‌ اما جفتمون بی‌حوصله بودیم. غر زدیم قبل از رفتن. بعد رفتیم یه آریشگاهی همچی شینیون کرده (بعله. موهای من به اندازه شینیون هم رسیده) … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و هشتم ژانویه دو هزارو دوازده بسته هستند