بایگانی سالانه: 2009

شبانه – جمعه

مدت‌هاست دلم می‌خواد یه کاری واسه دل خودم بکنم. کاری که هدف خاصی پشتش نباشه. کتاب‌های که می‌خونم محدوده به درس و مشق و تحقیق، اشپزی واسه شکم پر‌کردن، کار برای پول و کارهای داوطلبانه هم برای اینکه لابد باید … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای شبانه – جمعه بسته هستند

نرمالیته

دوست هیجده‌ساله‌ام رو بابا و مامان دندونپزشک پولدارش از خونه بیرون انداختند. نه واسه اینکه لزبینه بلکه واسه اینکه دوست دخترش سیاه پوسته. پاییز ترم اولش بود و وقتی با این رفیق ما دوست شد اومد بین ماها. یه وقت‌هایی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای نرمالیته بسته هستند