بایگانی سالانه: 2009

درست است که باران بهاری بی‌خبر می‌آید، اما آن بوی خاکی که یک ساعت بعدش مستت می‌کند می‌ارزد به همه غافلگیری‌ات.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نمی‌دونم شما هم تجربه این دوست‌پسر/ دوست‌دختر/ همسر ها رو داشتید که وقتی صحبت از قوا و احتیاجات جنسی‌ می‌شد عقیده داشتند که :« ولی مال من یه چیز‌دیگه است» یا نه. اما این قانون جدید خانواده برای شیعیان افغانستان- … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یه اصلیه* که می‌گه حتی به چشم‌های خودت هم اعتماد نکن، اما اگه می‌خوای زندگی کنی ببندشون. * از خودم در آوردم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دردت که می‌آید و می‌پیچد و نابود می‌کند یک جور بدی خوب است. بد است چون در هر حال درد است، خوب است چون درد توست. درد که می‌کشم انگار یادم می‌آید این‌همه تلاش برای بی‌حس بودن، خنثی بودن، سر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دانشجو

چراغ روشن تو قرمز هم که باشد از همه سیب های باغ عدن وسوسه برانگیزتر است اما من سر کلاسم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دانشجو بسته هستند

یکی یه تحقیقی بکنه ببینه آیا تو نیمرو ماده اعتیاد آوری وجود داره چون الان با اونکه تو خونه غذا هست، باز من دلم نیمرو می‌خواد. خوشمزه‌اس پدرسگ!‌

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چشم‌هایت را با همان چای یخ‌کرده کنار تخت تلخ، بدون قند خواهم نوشید وقتی از نفس افتادی.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فعل‌ها هم کلمه‌اند مگرنه؟ یعنی مشکل فلسفی من با کلمات باقی خواهد ماند اگر بنویسم که نوشیدم و بوییدم و نفس کشیدم و رقصیدم و خنیدیدم و زندگی کردم و رنگ پاشیدم و دویدم و نرسیدم و نرسیدم و نرسیدم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

شرح دقایق

سرمست شد نگارم ،بنگر به نرگسانش مستانه شد حدیثش،پیجیده شد زبانش گه می فتد ازین سو ، گه می فتد از آن سو آن کس که مست گردد ،خود این بود نشانش چشمش بلای مستان ، ما را ازو مترسان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای شرح دقایق بسته هستند

ابطال

به راحتی ضرب یک مهر آرزوهایت باطل می‌شوند زنده باد پاسپورت قرمز گوجه‌ای صادره از تهران، تمدید شده در واشنگتن زنده باد دربان سیاه‌پوست سفارت‌خانه مردان سفید که هر روز به احترام من کلاهش را از سر بر‌می‌داشت اصلا به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ابطال بسته هستند