بایگانی سالانه: 2009

بیستمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران

من از آن سفر برنگشته دارم می‌روم آلمان برای بیستمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران که امسال در شهر هانوفر برگزار می‌شود. قرار است روز اول در مورد جریانی که به «از تن نویسی زنانه» در وبلاگستان فارسی معروف … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیستمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران بسته هستند

مفاهیمی که انتزاعی نیستند

وسط یک جزیره در ناکجای جهان، با اینترنت ذغالی دزدی خبر می خوانم و شرمم می‌آید از نبودنم. همین.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مفاهیمی که انتزاعی نیستند بسته هستند

سفرهایم را گم کرده بودم. یادم رفته بود هیچ لذتی بالاتر از تنها سفر کردن و فقط سکوت کردن و دیدن نیست. دوباره شروع کردم. دوست دارم اسم مسافر را رویم. روی اقیانوسم و هنوز نمی‌دانم مقصدم بعد از رسیدن … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک خوابی دیدم مولتی میدیا، مولتی اعصار خواب دیدم با این سر تراشیده‌ام یک لباس عصر ویکتوریایی پوشیده‌ام (‌دامن پفی و کمر تنگ و کرست بسته) . نیمه شب از خواب بیدار می‌شوم و مخفیانه به یک اتاق دیگر می‌روم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

برای ملتی‌ که هنوز عرق‌هایشان را به سلامتی ناموس و وطن بالا می‌برند معلوم است مانور موسوی روی عکس زنش در دست احمدی‌نژاد باید خوش‌‌آیند باشد. در بقیه موارد زهرا رهنورد زن مستقل، تحصیل‌کرده و هنرمندی است که خواستار پیگیری … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اردبیهشت تهران تهران یعنی تو و شب و اتوبان و علف و من که کنارت افتاده ام و نور چراغ ها که از رویم رد می شوند … مرگ بر هواپیما (از اینجا)

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ما نیمی از جمعیت ایران هستیم- ساخته رخشان بنی اعتماد

قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ما نیمی از جمعیت ایران هستیم- ساخته رخشان بنی اعتماد بسته هستند

عزیز جانم حال من خوب است. حالا تو می‌خواهی باور نکن. من اگر هر چیز دیگر هم می‌گفتم تو باور نمی‌کردی. هیچ چیز به آن رخوت سابق نیست. اینجا فقط خمور است. کاری‌اش نمی‌‌توانم بکنم. حالا تو هی نگران شو. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کلمه بازی

بقیه حرف هایم را باور نکن. کلمه اش «احتیاج» است. «احتیاج».

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای کلمه بازی بسته هستند

زن گفت: «از من گذشته بود. یعنی نه. از او گذشته بود. از او گذشته بودم. تمامش کرده بودم. زجر کشیده بودم. دردش را تمام کرده بودم. گریه‌هایم را خشکانده بودم. بغضم را خورده بودم. آنقدر اسمش را گفته بودم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند