بایگانی روزانه: 23 جولای 2009

در سالروز مرگش…

اشک رازی‌ست لبخند رازی‌ست عشق رازی‌ست اشک آن شب لبخند عشقم بود. قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی… من درد مشترکم مرا فریاد کن. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای در سالروز مرگش… بسته هستند