بایگانی روزانه: 16 فوریه 2009

گم شدی رفته بودم سرکوچه خمیرهایم را بدهم که برایم نان بپزند،‌ آمدم دیدم دیگر نیستی همه جا را گشتم حتی لای رخت‌های چرک را گفتم لابد چند ساعت بعد سر و کله‌ات پیدا می‌شود. نشد .گفتم به درک. خودش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند