هیچ تغییر خاصی غیر از اضافه شدن اینترن‌ها اتفاق نیافتاده و روال کار همونه، اما این روز ها دلم یه ذره آروم‌تره. البته به شدت دنبال کار هستم. کاری که ازش پول در بیارم. پاره شدم رسما از بی‌پولی این مدت. نه تنها کار نمی‌کردم که خرج‌های این کارهم هست. دیگه الان به طور جدی افتادم دنبال کار که یه ذره پول در بیارم. منتها کار پیدا کردن خودش کار تمام وقته و این ARTogether از تمام وقت هم بیشتره.
اما یه روزهایی آروم‌ترم. هی می‌گم یه اتفاق خوبی این وسط می‌افته. منتها نمی‌دونم چی.
دارم یه کتاب می‌خونم در مورد بازگشت گر‌گها به یلو استون. معرکه‌است.
وقت کنم کتاب‌هایی رو که این چندوقته خوندم لیست می‌کنم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.