مرد سوزان ۲۰۱۵

تا چند ساعت دیگر راه می‌افتم که بروم «مرد سوزان» امسال. به بی‌برنامگی دوسال پیش نیستم. با یک گروهی دارم می‌روم که آمریکایی، آلمانی، اطریشی، هندی و یک چند جای دیگری هستند. آدم‌های منظمی‌اند. بین اینکه با آدم‌های آلمانی منظم بروم یا یک گروه دوستان هنرمند بی‌در و پیکرم شک داشتم. اما اثرات بالا رفتن سن این است که آدم منطقی فکر می‌کند. با آلمانی‌ها برو که اگر اور دوز شدی یکی باشد بلد باشد چه بکند و بدانی که آب و غذا و سایه‌ات درست است. حالا امیدوارم برعکس نشود. اما در هر حال خوشحالم که یک ذره امسال تجربه دارم.
از صبح به اندازه غذای لازم برای یک عروسی آشپزی کردم. پلو زغفرانی و گوشت و بادمجان! یک شب شام قبیله با من است.
امسال دوچرخه دارم. یعنی سه چرخه. (شما می‌دانید که من هرگز دوچرخه سواری یاد نخواهم گرفت.) بنابراین امیدوارم که بیشتر از سال قبلی که رفته بودم بگردم و آدم‌ها را ببینم. یعنی فقط می‌خواهم آدم‌ها را ببینم.
اینها را دو سال پیش نوشته بودم از همین فستیوال.

یکم
دوم
سوم
چهارم
پنجم

اگر شما هم آنطرفها هستید اسم کمپ ما MindWerk است در آدرس ۶ و G

این نوشته در سفر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.