بایگانی روزانه: 17 جولای 2011

بیروت- ۵ هیچی دیگه. تقریبا تا دوی عصر اونجا بودیم و هرکی واسه خودش یه گوشه رفت خلوت کرد و بعد هم جمع شدیم برگشتیم. تو راه هم من هوس جیگر کردم که رفتیم یه ساندویچی کر و کثیفی خوردیم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بیروت- ۴ رفتیم دو سه تا از دوستای آقای جین رو برداشتیم و راه افتادیم. یکی‌شون معمار بود و نقاش و تو یه گروه موسیقی هم گیتار می‌زد. یکی دیگه هم طراح داخلی بود و مربی صخره نوردی. یک‌دیگه هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بیروت-۳ از کرم الزیتون که اومدیم بیرون،‌ با ماشین آقای جین رفتیم «منطقه سلطنتی‌ حریری.» رفیق حریری،‌ نخست‌وزیر ترور شده لبنان، که این روزها باز دادگاهش هم به شدت داغه، ظاهرا آدمی بوده که همه (یعنی هم مسیحی‌ها و هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

هفدهم جولای دوهزار و یازده

بیروت- ۲ بعد از هوا کردن پست دیروز، اقای صابخونه‌ام که جین بود،‌ یعنی بعد فهمیدن جان یا همون ژان فرانسوی هست و به خارجی‌ها میگه جین، اومد دنبالم که بریم بیروت گردی. این آقای جین خودش معماره و خب … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هفدهم جولای دوهزار و یازده بسته هستند