بایگانی روزانه: 30 جولای 2011

سی‌ام جولای دوهزار و یازده

با سردرد مستی بیدار شدم و یه چند ساعتی کار کردم. بعد هم زیر بارون با این دوست نپالی ام راه افتادیم رفتیم معبد میمون‌ها خوبی این دوستم اینه که خودش راهنمای توره اما فعلا کار نداره و از من … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای سی‌ام جولای دوهزار و یازده بسته هستند

با کریشنا، این دوست نپالی تازه پیدا کرده‌ام، تو یه کافه‌ای نشسته‌ایم که کار کنیم. خیلی خوشگل، یه ظرف آب هست با نیلوفر آبی و آهنگ مدیتشین و خیلی خوب. منم دارم نون کره صبحونه‌ام رو می‌خورم. یه هو همچی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند