بیروت-۳

از کرم الزیتون که اومدیم بیرون،‌ با ماشین آقای جین رفتیم «منطقه سلطنتی‌ حریری.»
رفیق حریری،‌ نخست‌وزیر ترور شده لبنان، که این روزها باز دادگاهش هم به شدت داغه، ظاهرا آدمی بوده که همه (یعنی هم مسیحی‌ها و هم مسلمونا) دوستش داشتند،‌ و خب بسیار ثروتمند هم بوده. بخش بزرگی از منطقه غربی بیروت مال اون بوده و یک کمپانی به اسم سالیدر (‌که صاحبش حریری بوده). یعنی کلی از شهر و همینطور فرودگاه املاک خصوصی حریری بودند (‌و فکر کنم الان هم متعلق به ورثه)‌. این کمپانی سالیدر تمام زمین‌های بخش غربی رو ساخته و یه جور دانلد ترامپ واری برج سازی کرده در ساحل غربی بیروت. این آقای چین می‌گفت که قیمت پنت‌هاوس‌های اون منطقه به طور متوسط پنج میلیون دلاره و به شدت هم طرفدار داره.
یه ذره بخش پولدار نشین، رو که پر از مغازه ها و مارک‌های اروپایی و آمریکایی هست رو گشتیم و کنار صخره بیروت چایی خوردیم و یه دوری دور مسجد حریری زدیم و برگشتم سمت خونه.
تو راه خونه آقای جین گفت که شب داره با یه سری از دوستاش دارن می‌رن تو جنگل‌های خارج از شهر کمپ و گفت که اگه بخوام می‌تونم برم باهاشون. فک کن من بگم نه. گفتم از دوستات بپرس که اشکالی نداشته باشه. گفت که بهشون گفتم که تو لذیذی! میگم آقا چرا بد حرف می‌زنی؟ لذیذ چیه؟ حرف دهنت رو بفهم. بعد گفت که لذیذ یعنی «کول». وقتی میگیم یکی کوله یعنی باحاله! حالا راست و دروغش با اون. کی بدش میاد لذیذ باشه؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.