بایگانی ماهیانه: آوریل 2016

جایی از زندگیم هستم که وقتی یه تصمیم درست می‌گیریم نمی‌دونم عاقل شدم یا فارغ. واقعیت هم اینه که نمی‌دونم می‌خوام عاقل شده باشم یا فارغ. کلا هر چیزی در زندگی من فعلا به علامت‌های سوال زیادی ختم می‌شه.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

هرچه خودم را آنالایز می‌کنم که چرا اینقدر با این تصویر «ما» مشکل دارم به دیوار می‌خورم. یک جای کار هست که لابد واضح است و فقط خودم نمی‌بینم. اما احساس برخورنده‌ای از این ما دارم. مال من نیست. کلمه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دارم می‌روم لندن که صنم را ببینم و بعد هم اردن که نگار را. و خیلی خوشحالم که بالاخره از ترس سفر کشیدم بیرون.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک بار مفصل از محله تازمان برایتان بنویسم و مدل عجیب زندگی حومه شهری اما مدل حومه شهری خاص مدل سن فرانسیسکو که آدم‌ها خیلی هم حومه‌ای نیست مدلشان. اما الان حال جغرافیا ندارم. همین را بگویم که امروز یک … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بعد تصمیم گرفتم که بروم همه چیزهای دیگر را ببندم. اینستاگرامم خیلی روی اعصابم است. فیس بوکم را که مدتهاست کاری به کارش ندارم. تویتر هست و دلقک بازی که چند پیش ازش خجالت کشیدم. گفتم همه را ببندم. اما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

برای تولدم با یک سری از دوستانم رفتیم یک کلبه‌ای گرفتیم بالای تپه لب اقیانوس دو شب ماندیم. بعد یک روزش را قارچ زدیم. بعد واقعا سال‌ها بود اینقدر بهم خوش نگذشته بود. یک حال خوبی داشتیم. بعد نشستیم نقاشی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

پورتیس هد هم با جان شما همین کاری را می‌کند که با من می‌کند؟ ویران می‌شوید؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بلوط من

به سرم زده بود که اینجا را ببندم. احتیاج به درد داشتم و خودکشی در اینجا برایم نهایت دردی بود که می‌توانستم تصور کنم. به طور جدی زده بود به سرم که اینجا را ببندم. اما آنقدر به جانم بسته … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بلوط من بسته هستند