بایگانی ماهیانه: مارس 2010

یادداشت‌های پراکنده در سفر-۳

روی کاغذ همه چی خوب است. آدم می‌داند مبدا تاریخش نیست. می‌داند نه اولی است و نه آخری. حقی ندارد. مالکیتی ندارد. لذت می‌برد. زندگی می‌کند. اصلا هست. همین اصل بودنش زیباست. می‌وزد و می‌رود، اما وقتی هست خوب است. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یادداشت‌های پراکنده در سفر-۳ بسته هستند

یادداشت‌های پراکنده در سفر-۲

از تاریخ پای همه شعرهایت متنفرم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یادداشت‌های پراکنده در سفر-۲ بسته هستند

یادداشت‌های پراکنده در سفر-۱

گفته بود خسته‌ام، عصبی‌ام. می‌خوام بخوابم. گفتم بخواب. فردا حرف می‌زنیم. فردا همیشه همه چیز بهتر شده بود. راست گفتم. فردا همیشه همه چیز را زورکی یادمان می‌بردیم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یادداشت‌های پراکنده در سفر-۱ بسته هستند

سفرم. دوستای خوب، غذاهای عالی، شراب معرکه، شب‌های گرم لب دریا…وبلاگ فعلا هیچ محلی در زندگی نداره.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نوشتن این پست شب عید شروع شد، هنوز هم نمی‌دانم چطور تمامش کنم چند روز قبل مادرم سرما خورده بود و آمده بودم ببرمش دکتر. دیدم هفت سین چیده‌‌اند و بساط سبزه و ماهی و سنبل به راه است. ای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نگاهی به تحول رشته مطالعات زنان از سال ۱۹۷۰ در آمریکا

به مناسبت بزرگداشت ماه مارس «ماه تاریخ زنان» برنامه «بهم بیشتر بگو»ی رادیوی ملی مردمی، میزبان افرادی‌است که به نحوی به ساخته‌شدن تاریخ زنان کمک کردند. این برنامه نگاهی دارد به تحول رشته مطالعات زنان در دانشگاه‌های آمریکا. In honor … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای نگاهی به تحول رشته مطالعات زنان از سال ۱۹۷۰ در آمریکا بسته هستند

من گمشده بعد از مهاجرت را این وبلاگ پیدا کرد

رئیس جدیدی برای مرکزمان آمده بود و جلسه معارفه بود. یک مقدار در مورد خودش و سوابقش حرف زد و گفت حالا بیاید یک بازی بکنیم که «یخ‌هایمان آب شود». گفت اگر قرار باشد در یک کلمه خودتان را معرفی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای من گمشده بعد از مهاجرت را این وبلاگ پیدا کرد بسته هستند

از روزنامه نگاران پناه‌جوی ایرانی حمایت کنیم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای از روزنامه نگاران پناه‌جوی ایرانی حمایت کنیم بسته هستند

بالاخره پیدایش کرده‌بودیم. برای خودش داستانی شده بود این کت که در هیچ جای جهان انگار یا آن رنگ پیدا نمی‌شد یا اندازه من، اما بالاخره پیدایش کرده بودیم. آنهم درشهری وسط برف و یخ، جاییکه اصلا گمانش را هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

تو این مملکت دکتر رفتن یه چیز تو مایه‌های خارج رفتنه از لحاظ توان مالی جریان!‌

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند