مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید
بایگانی ماهیانه: جولای 2008
وسط مناظره، حرفهای قدیمی کسی را تکرار کنید که حتی خودت بهشان اعتقادی نداری و اصلا فکر میکنی درست نیست. آخرش که همه چی خراب شد طرف بیاید بگوید که اینطورها هم نیستها! اشتباه فکر میکنی! در اینطور مواقع سوختن … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای بسته هستند
محض یادآوری
آدمهای کوچک، دشمنیهایشان هم کوچک است. طرف فکر میکند برود در وبلاگ کسی که از من خوشش نمیآید (و من هم به همچنین و ما دوتا آدم بالغ همه نوع حقی را داریم که از هم خوشمان نیاید) نظراتی از … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای محض یادآوری بسته هستند
دغدغههای زنانه
چند روزه گذشته بنابه دلایلی که گفتنشان خارج از شان این وبلاگ است! مرتب صحبت حضراتی بود که ما را در تاکسیهای وطنی مورد لطف و عنایت و مهرورزی قرار میدادند. یادم است برای رفتن و برگشتن به مدرسه راهنماییآم … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای دغدغههای زنانه بسته هستند
دلم برای آدمی که به کرم شبتاب میگوید «کون چراغ سبز»، تنگ است.
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای بسته هستند
شبانه – جمعه
چندتا ازدوستام اینجا ممهان مننند. یکیشان پرسید که آیا در خانه اینترنت دارم یا نه. قبل از اینکه من دهانم را باز کنم جواب بدهم، یکی دیگه جوابش را داد که این سوالت مثل این بود که کسی از پاپ … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای شبانه – جمعه بسته هستند
شبانه- پنجشنبه
برنامه شوی آخر شب دیوید لترمن را میبینم. یعنی همین الان درحال تماشایش هستم. یک خانمی آمده که یکسری اسباب بازی جدید را معرفی کند. اسباب بازی اول یک دایناسور سیصد و پنجاه دلاری است که در بدنش چهل سنسور … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای شبانه- پنجشنبه بسته هستند
روزمره- سهشنبه
ترومن جوان سیسالهای است که با همسرش در جزیرهآی زیبا و سفید وسط اقیانوس زندگی میکند. ترومن پدرش را در دریا ازدست داده و از آب میترسد. یکبار که بچه بوده به معلمش گفته که میخواهد برود دنیا را بگرد … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای روزمره- سهشنبه بسته هستند
روزمره- دوشنبه
زندگیم روی دور تند افتاده باز. همه چیز پشت هم قطار است. قطاری که من گویا هرگز قرار نیست به آن برسم. ترمز را می خواهم بکشم جایی. بس است دیگر. فکر میکنم باید بتوانم افسار خودم را به دست … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای روزمره- دوشنبه بسته هستند
قهر هم اگر باشم، حرف میزنم
در زندگی روزهایی هست که با خبربد شروع میشود. مثل همین امروز. مثل خبر رفتن یک خاطره. اما خاطره مگر میرود؟ هیچ چیز شکیبایی برایمان اگر نماند همان یک جملهاش از همان عاشقیهای دوره نوجوانی بسمان است. جملهای که معلوم … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای قهر هم اگر باشم، حرف میزنم بسته هستند
مطالعه پدیدهای به اسم «مذهب» روز به روز برای من جالبتر میشود. از تصمیمی که سال قبل گرفتم و منجر به دورشته شدن دوران لیسانس من شد و تا مدتی فکر میکردم شاید تصمیم عجولانهای باشه، الان اصلا پشیمان نیستم. … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای بسته هستند