بایگانی ماهیانه: فوریه 2010

چهارسال تو یه خراب شده‌ای درس خوندم که ازش متنفر بودم. هی گفتم چشاتو ببند تموم می‌شه. هی کار کردم و خودمو مشغول کردم که یادم بره چقدر اون شهره بی‌خاصیته و چقدر از اون دانشگاه بدم میاد. به هزار … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک مفهومی در رانندگی در جاده‌های دو خطه وجود داره که من اسمشو گذاشتم لاس جاده‌ای. سرعت مجاز پنجاه و پنج، شصت و پنج، یا هفتاده ( بسته به جا و جاده) . بعد تو هستی و یه ماشین دیگه. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

جاده خوبی پیدا کردم به اسم ۴۱. بزرگ‌راه ۵ یکی از حوصله برترین راه‌های این ایالت ماست. جاذبه‌هاش هم گاوداری‌های اطرافشن. از وسط راه ۵ زدم به یک جاده‌ای به اسم ۴۱ و یک بهشت رو رانندگی کردم. قشنگ سه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

برگشتم. اینجا گرم و آفتابیه و شکوفه‌ها غوغا کردند. پرواز طولانی بود، اما همه راه رو خوابیدم. تو فرودگاه مونده بودم با اون‌همه لباسی که تو واشنگتن تنم کرده بودم چه‌کنم. دی‌سی پر برف ترین دهه صد سال گذشته‌اش رو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

به طرز احمقانه ای تا لحظه اخر فکر میکردم تصمیمش عوض میشه اما باز هم اونو ترجیح داد. نمیدونم کی میخوام واقیعت رو قبول کنم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فردا برمی‌گردم سن‌فرانسیسکو. تنها.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

حالم بهتر نشده. در سفر معمولا بهتر بودم. حالا با اینکه خوبم و روزا خوش می‌گذره ، اما همچنان حالم به تارهای نازکی بنده که با هر صدای بلندی، هر نگاه تلخی، هر کلمه‌ای دو پهلویی پاره می‌شن. حالم خوبه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Driving East Coastal Line

usimagines.com ساحل شرقی آمریکا را رانندگی می‌‌کنم. از شمال شرقی به جنوب شرقی. این‌جایی که الان هستم، جنوبی‌ترین نقطه مملکت است. هفتاد مایلی کوبا. این جاده هم راهی است که مرا به این جزیره آخر آورد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Driving East Coastal Line بسته هستند

درسته که عکسه تا ته ماتحتم رو سوزوند، اما می‌ارزید به لبخندی که بعدش حواله‌اش کردم. گیر افتادی و حالا نوبت منه که تیز بخندم به کند شدن تیغت. قد می‌کشم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

هر روز صبح در یک کد پستی تازه بیدار می‌شوم، خبرها را می‌خوانم. با آپ پرتقال تعدادی قرص به بهانه‌های مختلف می‌خورم و دوباره راه می‌افتم. گاهی بغض‌هایم را خوب و بی‌صدا قورت می‌دهم و گاهی هم دیگر نمی‌شود. روزهای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند