بایگانی روزانه: 17 فوریه 2010

برگشتم. اینجا گرم و آفتابیه و شکوفه‌ها غوغا کردند. پرواز طولانی بود، اما همه راه رو خوابیدم. تو فرودگاه مونده بودم با اون‌همه لباسی که تو واشنگتن تنم کرده بودم چه‌کنم. دی‌سی پر برف ترین دهه صد سال گذشته‌اش رو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

به طرز احمقانه ای تا لحظه اخر فکر میکردم تصمیمش عوض میشه اما باز هم اونو ترجیح داد. نمیدونم کی میخوام واقیعت رو قبول کنم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند