یک مفهومی در رانندگی در جاده‌های دو خطه وجود داره که من اسمشو گذاشتم لاس جاده‌ای. سرعت مجاز پنجاه و پنج، شصت و پنج، یا هفتاده ( بسته به جا و جاده) . بعد تو هستی و یه ماشین دیگه. هر کدوم هم ده پونزده تا بالای سرعت مجاز دارید رانندگی می‌کنید. سه تا چشم به سه تا آینه است و یه چشم هم به جلو که یه پلیسی از یه جا مثل عجل ظاهر نشه. بعد یه ذره تو تند می‌ری، اون بهت راه می‌ده. بعد می‌ترسی آروم می‌کنی، اون جلو می‌زنه و این ادامه داره تا یکی از جاده خارج بشه یا کلا ماشین‌های دیگه وارد صحنه بشن. من به این راه دادن و گرفتن و هوای همدیگه رو داشتنه می‌گم لاس جاده‌ای
امروز تو جاده ۱۰۱ با یکی این مدلی یه پنجاه شصت مایلی روندم بعد به سرم زد ایمیل‌هامو چک کنم و رفتم سراغ تلفن و طبیعتا سرعتم کم شد. اومد جلو زد و تقریبا دور شد از من. لحظه بعد که سرم رو بلند کردم، صحنه دردناک چراغ نکبت پلیس رو دیدم که پشت سرش روشن شد. معلوم نبود کدوم سوراخی کمین کرده بود دیوث. هیچ دیگه. گرفتش. یک آهی کشیدم که اگه خودمو می‌زد کنار، اینقدر دلم نمی‌سوخت. در واقع تا پنج ثانیه قبل من داشتم با اون سرعت می‌رفتم و یه لحظه ازم جلو زده بود. هیچی دیگه. حالم گرفته شد. جریمه‌ مال من بود.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.