بایگانی سالانه: 2006

عنوان ندارد!

هفته خیلی شلوغی رو میگذرونم. آخر هفته به اضافه جمعه برای شرکت تو یه مراسم عروسی داریم سه روز میریم جنوب کالیفرنیا. آقای داماد از بستگان مادرم هستند که من اصلا ندیدمشون و عروس خانم رو هم به همچنین. اما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای عنوان ندارد! بسته هستند

تست

یک دو سه…صدا میاد؟…یک دو سه….بلاگ رولینگ تست میشه….. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای تست بسته هستند

معجون اول هفته

۱. سیما که گفت دیگه شاید ننویسه دلم گرفت. نوشته هاش برای من خیلی خوب بود. با خیلی هاش موافق نبودم اما خیلی مطلب یاد میگرفتم همیشه ازش. کاشکی نمیگفت که دیگه وبلاگ هم نمی خونه. هرچند برای تمرکز روی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای معجون اول هفته بسته هستند

زندگی بدون بلاگ رولینگ و یک اعتراف بزرگ

من اصولا هر روز چیزی دارم که بنویسم. همین سر کار من پر از سوژه هست. ولی خوب این دو سه روز, یه متنی رو که اونهم جدید نبود فقط پست کردم. هی دختر. خودت رو گول نزن. میدونی که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای زندگی بدون بلاگ رولینگ و یک اعتراف بزرگ بسته هستند

یه عکس, یه اطاق, یه زندگی خاطره

انقلاب که شد, همسایه های چهل ساله شدن دشمن. زمینهاشون رو گرفتن. گندمها رو سوزوندن. همینطور اون خونه ای که میگن یه حیاط بزرگ داشت با ستونهای بلند سفید. به حیوونها هم رحم نکردن. عمه کوچیکه میگه هنوز یه وقتهایی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یه عکس, یه اطاق, یه زندگی خاطره بسته هستند

چارلز دیکنز و من و بغض و تو

ساعت شش و نیم و من توی کتابخونه نشستم که درس بخونم واسه امتحانی که ساعت هفت دارم. عصر اندیشه و روشنگری دو فصل به اضافه کاندید اثر ولتر. غیر از کاندید که هنوز بازش نکردم کلا, مونده بخش موسیقی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چارلز دیکنز و من و بغض و تو بسته هستند

از این که اینجا بوی پیاز داغ گرفته جدا شرمنده ام.

جدی میگم. این بحث رو با این دید شروع کردم که با توجه به این سیل مهاجرت یه اخطاری باشه برای تازه واردین که اشتباهاتی رو که حداقل من داشتم و هزینه زیادی هم صرف جبرانشون شد تکرار نکنن. اما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای از این که اینجا بوی پیاز داغ گرفته جدا شرمنده ام. بسته هستند

مهاجرت و پدیده اضافه وزن – قسمت پنجم: چه کنیم که اضافه وزن پیدا نکنیم اگه هنوز تو اول راهیم؟

اول از همه معذرت میخوام که این مطلب اینقدر طولانی شد. میدونم خیلی ها منتظرن ببین اصلا راه حلی هست یا نه. ولی خوب همونطور هم که تو قسمت اول گفتم این مسله ای هست که شاید کسانی که قصد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مهاجرت و پدیده اضافه وزن – قسمت پنجم: چه کنیم که اضافه وزن پیدا نکنیم اگه هنوز تو اول راهیم؟ بسته هستند

مهاجرت و پدیده اضافه وزن – قسمت چهارم: فقدان آموزش یا هیچ میدونید چی میخورید؟

بنفشه عزیز تو کامنتهای پست اول این مجموعه به موردی اشاره کرد که خیلی جالب بود : عدم آموزش مهاجرت در تازه ای رو به روی خیلی ها باز میکنه: استقلال. درسته که خیلی از مهاجران تنها نیستند اما نمیشه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مهاجرت و پدیده اضافه وزن – قسمت چهارم: فقدان آموزش یا هیچ میدونید چی میخورید؟ بسته هستند

مهاجرت و پدید اضافه وزن- قسمت سوم: اثرات روانی زندگی کردن در میان چاقترین مردم دنیا

یه اصلی هست که میگه تکرار هرچیزی از قبح یا ارزشش کم میکنه. یا دست کم انسان به اون عادت میکنه. امریکایی ها مردم چاقی هستن. و بسیار چاق. من یادم نمیره. یکی از دوستانم که یه پسری بود که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مهاجرت و پدید اضافه وزن- قسمت سوم: اثرات روانی زندگی کردن در میان چاقترین مردم دنیا بسته هستند