هشتم جولای دوهزار و یازده

این هفتمین آیفونی بود که به رحمت خدا رفت. نه تو دریا افتاد،‌ نه تو استخر، نه پودر شد زیر ماشین، نه جا گذاشتمش، نه چیزهای دیگه. گم شد. یعنی نمی‌دونم کجاست. بدبخت یک صفحه شکسته‌ای هم داشت از دو ماه قبل که مدلی بود واسه خودش. فکر کردم خونه رو تحویل بدم پیداش می‌کنم موقع جمع کردن. اما پیدا نشد. حالا دل به این بستم که تا آخر تابستون مدل جدیدش بیاد.
مدرسه هم امروز روز آخرشه. لحظه‌های عصبی شدن و خستگی و عدم توافق هم داشت این هفته دوم، اما به شناخت همه این آدمها می‌ارزید. خیلی هم می‌ارزید.
کوله‌ام رو فهمیدم خیلی سنگین بستم و باید کم بشه به شدت. یعنی سنگین نبستم، اینجا سنگین شد. از حالا به بعد که مدرسه نیست، از همه چی یه دونه کافیه. باید یه سری از بار رو بذارم امانت پیش کسی که موقع برگشت برشون دارم.
فردا صبح می‌رم آلمان. یعنی برلین در واقع.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هشتم جولای دوهزار و یازده بسته هستند

هفتم جولای دوهزار و یازده

باور کن به خاطر خودت می‌گم. حیف این حال این شب‌هاست که نیستی توش. من که دلم نمی‌خواد.
اون بالاها اما خوب می‌رقصی با آدم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هفتم جولای دوهزار و یازده بسته هستند

ششم جولای دوهزار و یازده

نمی‌رسم بنویسم. خالی‌ هم هستم. بگم چی؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ششم جولای دوهزار و یازده بسته هستند

پنجم جولای دوهزار و یازده

کتابخانه مرکزی آمستردام وجود مرا تسخیر کرده. یک شاهکار مسلم معماری. این مثال مجسم هنر در عصر اینترنت و اطلاعات دیجیتالی، منی را که از فضاهای نو و روشن گریزانم آنچنان رام کرده که هر روز واجب‌الحجش‌ام. .
یک ساعت است که دنبال عکسی می‌گردم که بتواند این فضا را شرح دهد، اما نه ویدوها و نه عکس‌ها، هیچ‌کدام آن فضا را درست شرح نمی‌دهند.
اگر نه به خاطر همه آنچه تا به حال مرا شیفته هلند کرده که به خاطر این کتابخانه هم که شده یک روز می‌آیم آمستردام زندگی می‌کنم. یک روز نزدیکی.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای پنجم جولای دوهزار و یازده بسته هستند

چهارم جولای دو هزار و یازده

یکی هست که نیست.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چهارم جولای دو هزار و یازده بسته هستند

سوم جولای دوهزار و یازده

Screen%20shot%202011-07-03%20at%208.40.13%20AM.png
منِ گل‌درشت، سرخوش در سبزه‌ها

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای سوم جولای دوهزار و یازده بسته هستند

دوم جولای دوهزار و یازده

Funny. You like samurai swords; I like baseball.
Hattori Hanzo. Kill Bill I (2003)
حکایت این روزهای منه.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دوم جولای دوهزار و یازده بسته هستند

یکم جولای دوهزار و یازده

کلاسا هیچ ربطی به رشته تخصصی من نداره، اما بسیار جذابه و هر ساعتش یه چیز تازه واسه من داره. این پروژه‌ها نتیجه کار هفته اول بود. فکر کنم هفته بعد یه کار روی ایران بکنیم. یعنی با یه گروه.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یکم جولای دوهزار و یازده بسته هستند

سی‌ام ژوئن دوهزار و یازده

مسئله اینه که اون موقع اونقدر حالت خوبه که نمی‌خوایی بیایی سراغ کیبرد بنویسی، بعد هم که میایی بنویسی همه چی لوس به نظر می‌رسه. این حال این روزهاست.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای سی‌ام ژوئن دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و نهم ژوئن دو هزار و یک

اما این که خودش لوپه

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و نهم ژوئن دو هزار و یک بسته هستند