بایگانی دسته: سفر

احساس می‌کنم دارم سنگ مرمر بالا می‌آورم. با تمام احترام به رگ و ریشه فرهنگ غربی و هنر و زیبایی شهر رم و گرگ مادر و بچه‌های دوقلویش، من دارم سنگ مرمر بالا می‌آورم بسکه تاریخ مرمری دیدم امروز. رضا … ادامه‌ی خواندن→

الهی بمیری لوییجی! قشنگی‌ات بخوره توی سرت! موهام تازه داشت بلند می‌شد، قشنگ می‌شد. الان چیکار کنم با این خیر سرم فشنی که زدی به سرم! الان یه ورش بلندتره، بعد دیشب قشنگ بود، فکر نکردی من خودم چطور اینو … ادامه‌ی خواندن→

نوشتنم گرفته و نمی‌دانم چطور بند بیاورمش. دلم می‌خواست کسی بود برایش نامه طولانی می‌نوشتم. از سردرد و تشنگی بیدار شدم و بعد بار و بندیل را جمع کردم، سوار قطار شدم آمدم رم. سه ساعت بود. یعنی قطاری که … ادامه‌ی خواندن→

جایی که گم شدم

دیدید یه روزهایی هستند که اندازه یک‌ سال‌ند؟ روز نوئل سال ۲۰۱۲ واسه من همچین چیزی بود. الان که دارم اینا رو می‌نویسم تقریبا سه صبح هست و هیچ جوری نمی‌تونم بندازمش واسه فردا. صببح تو هاستل – تو همون … ادامه‌ی خواندن→

سفر- آنهم وقتی سفر با کوله پشتی‌است و تنها به صرف گشتن و نه که دوست و آشنا دیدن- برای من مدل خاصی دارد. دلم می‌خواهد بروم هر گوشه‌ای سرک بکشم. از ساختمان و موزه دیدن خوشم نمی‌آید. دلم می‌خواهد … ادامه‌ی خواندن→

صبح زود برای صبحانه هتل بیدار شدیم. یک مقدار موز و پرتقال هم از هتل بلندکردیم به عنوان توشه راه. هوا آفتابی و عالی. یعنی کلا احتیاج به کلاه و شالگردن  نیست. افتاب هم چشم نواز و من از اینکه … ادامه‌ی خواندن→

دوازده ساعت تخت خوابیدم. پ به تقریب خوبی برج زهرمار بود. رایان ایر که یک چیزی مثل مینی‌بوس‌های ساری قائمشهر در اروپا است منتها هوایی‌اش و برای بلیط‌های ارزانش معروف است، برای پرینت بلیط‌ها و بوردینگ پس‌ها در خود فرودگاه … ادامه‌ی خواندن→

روز اول: دیروز (یعنی بیست و یکم دسامبر) تا خود ساعت دو کار کردم. چهار بودم فرودگاه، پنج پریدم به سمت بروکسل. توی راه هم این فیلم خانوممون مریل استریپ و آقای تامی لی جونز رو دیدم. خدایش خانوممون فیلم مزخرف … ادامه‌ی خواندن→