بایگانی نویسنده: لوا زند

چطور ما بچه بودیم جریان صورت در مخرج مخرج در صورت برامون جای سوال/ خنده/ کنجکاوی هیچی نداشت؟ سواد صورت و مخرج رو که داشتیم. خداشاهده ازتون نمیگذرم اگه میدونستید به ما نمیگفتید.

آشوب است. دلم آشوب است. همه چی آشوب است. قهوه نمی‌خورم. همه‌اش تا ده می‌شمارم. بیشتر. تا صد می‌شمارم. آرام نمی‌شوم. نکن. لامصب نکن. ابرو نمانده. ابروی سمت چپ باز رفته. آشوب است که می‌بارد به دلم. امشب می‌آید. من … ادامه‌ی خواندن→

حالم طوری است که انگار همه وجودم یک انگشت وسط است. یعنی اگر یک غولی بود و می‌خواست به کسی بیلاخ نشان دهد، همه وجودم می‌توانست الان آن انگشت باشد! یعنی غول مرا بلند کند و مشت کند و من … ادامه‌ی خواندن→

می‌مانم در واشنگتن دی‌سی برای یک سال دیگر.   * از خودم و تصمیمات منطقی‌ام متنفرم.