بایگانی ماهیانه: فوریه 2013

بعد تو میگی به من میخندی منم کلم و تکون بدم یعنی که بعله هی هی ریچل مدو تو چه میدونی آخه

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

خوب چیکار کنم هی های ام هی یادم میاد می خندم که

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

موقع ریچل مدو دیدن تو هایى، یه لبخندى زدم که خودم خوشم اومد. چقدر بودیم باز که.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

تنشو بلد بودم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

با همزاد حرف می‌زدم. می‌گفتم که چقدر ضعیف و شکننده شدم و کاملا یک انسان محتاج هم که خودمم دارم میبینم به هر تخته پاره‌ای دارم چنگ می زنم. بعد پرسید که این اذیتت نمی‌کنه که میفهمی اینطور شدی. گفتم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چی به سرمون اومده که هرچی حالم بدتر و بدتر میشه پیش خودم میگم نکبت بدتر از این هم گذشت و نمردی. اینم نمی‌میری سگ جون!

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

For for a minute there, I lost myself, I lost myself For for a minute there, I lost myself, I lost myself for a minute there, I lost myself, I lost myself

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

With my boys in Florence.

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Florence, Italy

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Im getting better on this:)

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند