بایگانی روزانه: 23 ژانویه 2012

از یه جای دوری صدای گریه بچه میاد. صدا محوه، اما صدای گریه بچه است. امروز پیش تراپیستم گریه کردم. هفته قبل بهش گفته بودم از اینهمه قدرتی که دارم می‌ترسم. بلد نیستم کنترلش کنم. این هفته اینطوری ذلیل بودم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یه ساعت دیگه باید برم سر کلاس درس بدم. درس این هفته‌شون در مورد پوشش و مراسم عروسیه. بنابراین من باید در مورد حجاب حرف بزنم و صیغه و کارکردهاش قدیم و جدید. کار کلاس دست خودمه. همه روز به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

مدایح بی صله می‌خوانم از روی موبایل و گریه می‌کنم و چون نوبتِ ملاحانِ ما فرارسد آن خونریزِ بیدادگر در جزیره‌ی مغناتیس بر دو پای استوار بایستد زخمِ آخرین را خنجری برهنه به دندانش. پس دریا به بانگی خاموش ایشان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بیست و سوم ژانویه دو هزار و دوازده

همه چی گنده. سی و سه ساله که همه چی گنده. تو آرشیو دانشگاه دنبال یه چیزی می‌گشتم،‌ به پوسترهای گروه ایرانی‌های دانشگاه رسیدم. تو یه فایلی بودن. از ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ شش تا پوستر بود. سه تاش دعوت از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و سوم ژانویه دو هزار و دوازده بسته هستند