بایگانی روزانه: 2 آگوست 2010

گوسفند گوجه‌ای

ساعت چهار و نیم بود. همین‌طوری به یک پاساژی رسیدیم که می‌دانستیم در آن یک آرایشگاهی هست. دوستم گفت برویم جایش را ببینیم، شاید بعد من آمدم. سه ساعت بعد، من با یک کله به سان گوسفندی قرمز و ابرو‌هایی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای گوسفند گوجه‌ای بسته هستند