بایگانی سالانه: 2007

برای منی که روزمره می نوشتم حالا ننوشتن سخت است. یعنی ننوشتن سخت نیست, دوباره شروع به نوشتن و مرتب نوشتن سخت شده است. فکر می کنم از سوژه خالی شده ام. زندگی همان روال همیشگی را دارد با همان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

این روزهایم

من تا لحظه باور خواهم ایستاد تا خاموشی ناله جغد های شوم خواهم ایستاد تا تکرار دوباره صبح در نقل زمانی مجهول خواهم ایستاد تا فرصت اولین نفس، آخرین حرکت در اولین بازی خویش خواهم ایستاد در این بازی به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای این روزهایم بسته هستند

اندر باب راستگویی اعضا و جوارح

در راستایی اینکه باب شده است که برای صحت و سقم گفتار به کپل مراجعه شود,این گفتگوی الن با شکیرا خانم را هم ببینید. شکیرا خانم هم با این ادیبان ما هم عقیده اند که قنبلش هرگز به او دروغ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای اندر باب راستگویی اعضا و جوارح بسته هستند

They Still Do It.

این پوستر کاری من بود. ایده از من بود. عکاس هم پسر عمه نازنینمان بود. و این مدل کوچک هم برایان جونیور نوه یکی از همکارانم است. بچه یک شکلات خوشمزه بود که هر ژستی را که میگفتیم در کسری … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای They Still Do It. بسته هستند

خدای من سیاه پوست است.

نمی دانم باید این هنر هفتم را ستایش کرد یا نکوهش. تمام رویاهای بچگی مان را به تصویر می کشد. آرزوهایمان را در ابعاد بزرگ نشانمان میدهد. داستانهای خردسالی و بزرگسالی. قصه ها رنگ می گیرند و خط ها نقش. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای خدای من سیاه پوست است. بسته هستند

بیاید بحث هایمان را شیرین کنیم.

نمی دانم بحث ترجمه خوبی برای argument است یا نه. در هر حال تکلیف پایانی یکی از کلاسهایم پیدا کردن موضوعی و بحث در مورد آن بود. نه اینکه بیاییم و فقط حرف بزنیم. باید به روشی آن را نشان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیاید بحث هایمان را شیرین کنیم. بسته هستند

یک داستان واقعی

پ. ک آدم عجیبی بود. پدر و مادری داشت که عجیب بودند. برادری داشت که می گفتند رفته است خارج و بعضی ها می گفتند در خارج دیوانه شده است. پ. ک بعدها از خارج به من گفت که برادرش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یک داستان واقعی بسته هستند

و من همچنان در حال اثر پذیری ام…

سخته که لیست کرد تاثیرگذارترین ها را. من اصلا کجا هستم که بگویم اینها در رسیدن من به اینجا تاثیر داشتند؟ شاید باید این لیست را وقتی نوشت که به جایی رسیدم. فعلا که دانش آموز بی سوادی هستم که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای و من همچنان در حال اثر پذیری ام… بسته هستند

روزمره

۱. دوستان عزیز! عاشقان فرستادن ایمیل های گله ای برای همه لیست چندین هزار نفره تان! عکسهای مبارزه با بدحجابی این روزهای تهران نه دوربین مخفی است و نه خنده دار و نه حتی دارای جاذبه های ممنوع. ماشالله از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای روزمره بسته هستند

رویا جانم. برایم نوشتی که دلتنگ نباشم و به جایش بروم فلان آهنگ را بشنوم. نمیتوانم. نمیدانم برایت نوشته ام که در برابر صدا ضعیف شده ام یا نه. موسیقی شنیدن قدرت می خواهد که در من نیست. من از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند