بایگانی نویسنده: لوا زند

چالش‌های این مدت: هنوز همه خرج و مخارح از پس انداز من می‌آید و من هنوز بیکارم. هنوز برای هیچ Fund ای تقاضا نکرده‌ام. توضیح در مورد انواع Fund برای سازمان‌های غیر انتفاعی: منابع بسیاری برای تامین مخارج سازمان‌های غیردولتی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

من مثل همه سازمان‌های دیگر به CERI هم گفتم که برنامه ما برای بچه‌ها و نوجوان‌هاست. آنها گفتند با آنکه دو گروه نوجوان و یک گروه کودک هم دارند (نسل دوم خانواده‌های پناهنده)، اما بیشتر مایل هستند ما کلاس‌هایمان را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ژوئن،‌ جولای و آگوست اتفاق اول این چند ماه این بود که من از پانزدهم ماه ژوئن، تمام وقتم را صرف این پروژه کردم. بیمه بیکاری می‌گرفتم- هنوز هم میگیرم- و دوست پسرم هم گفت که نگران نباشم و حواسش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

آپریل و می اواخر ماه آپریل گلاره گفت که وقت نمی‌کند دیگر درگیر پروژه باشد. دلایلش کاملا قابل فهم بود. کلید خوردن این کار را خیلی مدیون گلاره هستم. خب کار من در این مرحله فعلا آدم دیدن و حرف … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فوریه ۲۰۱۷ ایده را با گلاره،‌ دوست هنرمند و منتقد هنری‌ام که در لوس آنجلس زندگی می‌کند در میان گذاشتم. پرسیدم که آیا حاضر است دست به یک کار مشترک بزنیم و حتی اگر بشود برنامه را در دو شهر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ادامه ژانویه ۲۰۱۷ ما در منطقه خلیج سانفراسیسکو یکی از غنی‌ترین فرهنگ‌های هنری آمریکا را داریم. درست است که چندسالی است با تبدیل شدن به مرکز تکلنولوژی جهان (شکل‌گرفتن سیلیکون ولی) همه چیز به شدت گران شده‌است، اما سن فرانسیسکو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ژانویه ۲۰۱۷ بنابر دلایل شخصی، مسئله پناهنده‌ها همیشه برای من مسئله مهمی بود. حتی قبل از اینکه تصمیم‌ به این کار بگیرم می‌دانستم که اگر قرار است برای تغییر وضعیت اجتماعی منطقه‌ام کاری بکنم، می‌خواهم این کار در حوزه پناهنده‌ها … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دنبال بهانه برای نوشتن بودم مدتها بود و حالا فکر کردم که هم برای خالی شدن فکر و خیال و هم برای شرح روزها و هم شاید برای همفکری و کمک بنویسم که این روزها در زندگی‌ام (و بیشتر زندگی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ترسو شدم و بی‌اعتماد به نفس. فکر کنم یادم نمیاید هیچ جای زندگی اینقدر محافظه کار بوده باشم. مال سن و سال است؟ احساس می‌کنم که الان اتفاقا دلایلم برای شجاع‌تر بودن و اعتماد به نفس داشتن باید بیشتر از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

با بچه‌ها صحبت این را می‌کردیم دلتنگی یعنی چی. من هم می‌گفتم من دیگر دلم برای ایران تنگ نمی‌شود. آنها هم بحث می‌کردند که من معنای دلتنگی را چیز دیگری می دانم و گرنه مگر می‌شود دل آدم تنگ نشود. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند