بایگانی روزانه: 14 می 2012

یکی باری که آن بالاها غرق عشق‌بازی بودیم گفتم که بودنت خوب است. گفت اگر نباشم چه، گفتم هر وقت دیگر نبودی آن وقت بهش فکر می‌کنم. حالا اما لازم نیست بهش فکر کنم. استخوانهایم است که دارند خورد می‌شود … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یادم رفته که قدیم‌ها چطور راحت می‌نوشتم. دروغ است که سن فقط یک شماره است. سن آدم را محافظه کار و ترسو و بی‌خاصیت می‌کند و حواسش را جمع. من که هنوز عرضه ننوشتن را ندارم، شاید باید یک جای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند