بایگانی سالانه: 2011

سوم مارس دوهزار و یازده

خب لامصب! یه بار به جایی اینکه تو جواب دلم برات تنگ شده بگی منم همینطور، (اگه واقعا شده البته) خب خودت بگو. می‌میری؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای سوم مارس دوهزار و یازده بسته هستند

دوم مارس دوهزار و یازده

یه وقتایی تو یه جاهای بی‌ربط، سر کلاس، موقع ظرف شستن، رانندگی، خرید قهوه، کنار دریا وقت درس‌خوندن و …یه جریانی می‌ریزه توی تن. احساس می‌کنی سینه‌هات دارن سفت می‌شن و چشاتو می‌بندی و گردنتو می‌کشی به یه طرف. دلت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دوم مارس دوهزار و یازده بسته هستند

اول مارس دوهزار و یازده

برای عریان و دغدغه‌های این روزهایش در سر در کلیسا یک اعلامیه چسبانده بودند یک راهبه از دیر فرار کرد او دیوانه خطرناکی است تحویلش دهید در روستایی آن ور بیابان تو پستان‌هایت را به یک پاکت سیگار فروختی و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای اول مارس دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و هشتم اسفند دوهزار و یازده

در تمام مدت مکالمه، منتظر شنیدن یک کلمه، یک لحن، یک آه حاکی از «اشتیاق» بودم. نمی‌توانم خودم را گول بزنم که رسم و رسوم بازی «شوق» عوض شده. برای کسی که بازی نمی‌کند، هیچ وقت قوانین مهم نبوده. «مشتاق» … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و هشتم اسفند دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و هفتم فوریه دوهزار و یازده

«ابد» در ادبیات عاشقانه، یک مفهوم نسبی است،‌ نه یک مفهوم مطلق هیچ «تا ابدی» ابدی نیست.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و هفتم فوریه دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و ششم فوریه دوهزار و یازده

سلامتی اون رفیق که نه می‌پرسه چی شد، نه می‌پرسه کی بود، نه می‌پرسه کجا بود، فقط می‌پرسه: «خوش گذشت بهت؟»

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و ششم فوریه دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و پنجم فوریه دوهزار و یازده

۸:۱۰ PM «خیلی وقتا به روی خودم نمیارم و نمی فهمم و درگیرم و می ترسم و لذت می برم و جلوب دلمو می گیرم و باز ادامه می دم» پی‌نوشت: تنها و مستِ مستم. کاش بودی.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و پنجم فوریه دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و چهارم فوریه دوهزار و یازده

این خانم ریچل پاریناس امروز اومده بود دانشکده‌ما در مورد آخرین کتابش صحبت کنه. کتاب تازه‌اش در خصوص کارگران جنسی فیلیپینی در ژاپنه و به طور ویژه به وضع کارگران جنسی ترنسجندر* (اغلب مرد به زن) امسال چاپ می‌شه. برای … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و چهارم فوریه دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و سوم فوریه دوهزار و یازده

از بعد از انتخابات، انگار همه دغدغه‌های ممکلتی که توش زندگی می‌کنم برام از بین رفته. تو این مملکت چند ماه قبل دوباره جمهوری‌خواه‌ها کنگره رو گرفتن دستشون و به سلامتی اولین جاهایی که دارن بودجه‌شون رو قطع می‌کنن هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و سوم فوریه دوهزار و یازده بسته هستند

بیست و دوم فوریه دوهزار و یازده

یه حالی، یه پایی، یه جانی کاش بود آدم می‌نشست این ادبیات زن‌ستیز این «رسانه‌های سبز» رو جمع می‌کرد، آخر هر هفته منتشرش می‌کرد. وقتی به زن می‌رسه، همه سر و ته یه کرباسن. یا زن قربانی همیشگی از هر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و دوم فوریه دوهزار و یازده بسته هستند