بیست و دوم فوریه دوهزار و یازده

یه حالی، یه پایی، یه جانی کاش بود آدم می‌نشست این ادبیات زن‌ستیز این «رسانه‌های سبز» رو جمع می‌کرد، آخر هر هفته منتشرش می‌کرد. وقتی به زن می‌رسه، همه سر و ته یه کرباسن. یا زن قربانی همیشگی از هر ور که باشه، یا جنده معلوم‌الحال اونم از هر ور که باشه.
بیشتر از چهار ساعت نشستم پای یه تقاضانامه واسه یه برنامه‌ای در تابستون. آخرش فهمیدم نه تنها زمانش گذشته که اصلا دانشجویان امسالش رو هم انتخاب کرده. کاش لااقل خوابیده بودم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.