بایگانی ماهیانه: ژوئن 2009

ما نیمی از جمعیت ایران هستیم- ساخته رخشان بنی اعتماد

قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ما نیمی از جمعیت ایران هستیم- ساخته رخشان بنی اعتماد بسته هستند

عزیز جانم حال من خوب است. حالا تو می‌خواهی باور نکن. من اگر هر چیز دیگر هم می‌گفتم تو باور نمی‌کردی. هیچ چیز به آن رخوت سابق نیست. اینجا فقط خمور است. کاری‌اش نمی‌‌توانم بکنم. حالا تو هی نگران شو. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کلمه بازی

بقیه حرف هایم را باور نکن. کلمه اش «احتیاج» است. «احتیاج».

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای کلمه بازی بسته هستند

زن گفت: «از من گذشته بود. یعنی نه. از او گذشته بود. از او گذشته بودم. تمامش کرده بودم. زجر کشیده بودم. دردش را تمام کرده بودم. گریه‌هایم را خشکانده بودم. بغضم را خورده بودم. آنقدر اسمش را گفته بودم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

وسوسه سرخ من برای تسلیم و دست و پا زدن‌های تبدار تو برای بقا آیا این همان« لحظه نامحدودی که دو خورشید به هم خیره شدند» نبود؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ته داستان این است که اینجا نیستی و این دیگر دردی نیست که رویا بافی مرهمی برایش باشد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند