بایگانی سالانه: 2008

مامانته؟ آخی!!

ما از طریق چهار‌دیواری این قجری نازنین (‌زند به قجری بگه نازنین یعنی یک سونامی تاریخی) به یک جایی رسیدیم که همه‌اش را یکجا خوردیم! من حالا از وقتی آینجا را خواندم هی به این فکر می‌کنم اگر من قرار … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مامانته؟ آخی!! بسته هستند

این چه حرفی‌است که می‌گویند تا خودت در شرایطش قرار نگرفتی خفه شو و حرف نزن؟ با این حساب من حتما باید از دست پدر و همسر و برادر کتک خورده باشم تا بتوانم در مورد قربانیان خشونت خانگی حرف … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

جالب است که آدم‌ها چطور نه در کلام و نوشته و نگاه که در سکوت و قهر و خاموشی خود واقعی‌شان را نشان می‌دهند. بزرگ شدن گاهی خوب است. کاش همه بتوانند روزی روی خوبش را هم تجربه کنند. حتی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

By the way, my friend was a lesbian!

اتفاق جالبی امروز افتاد. گفتم بد نیست افکارم را با صدای بلند اعلام کنم. دوستی امروز خبر داد که برنامه شباهنگ صدای امریکا از وبلاگ تو نقل قول کرده است. رفتم و گوش دادم. دیدم این پستاست. خوب دستشان هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای By the way, my friend was a lesbian! بسته هستند

یک شبانه‌روز مهیب و طوفانی رو پشت سر گذاشتم و الان معنی آرامش بعد از طوفان رو با تک تک سلول‌های تنم درک می‌کنم. واقعا استرس چه نمی‌کنه با آدم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

برچسب: ایده یه دستگاهی باید اختراع بکنم که تو هر اتاقی که من می‌رم یه امواجی ساطع کنه که کولر اتاق رو از کار بندازه. خاموش کنید این لامصب رو.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اگه باز آدم بدونه دلش چه مرگشه و چی می‌خواد باز یه چیزی. لااقل می شینه به خودش می‌گه که نمی‌شه الان. حالا صبر کن شاید سال بعد. شاید هفته بعد یه قولی به دل خودش می‌ده بعد یه ذره … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

سیگار کشیدن هم یه چیزی مثل خودارضاییه. یه وقت‌هایی لازمه.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

شما هرچی می‌خواهی گل بزن! ما همچنان راست قامت باقی می‌مونیم.

این باخت هیچی از ارزشهای بچه‌‌های ما کم نمی‌کنه. ما همچنان سرور باقی می‌مونیم. پی‌نوشت: یعنی امروز رسما ذوق مرگ شدم بسکه تو دانشگاه آدم با لباس بارسلونا دیدم! یعنی نوستول بود عمیق!

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای شما هرچی می‌خواهی گل بزن! ما همچنان راست قامت باقی می‌مونیم. بسته هستند

یک نکته کلیدی

امروز صبح یکی از دوستانم حرفی زد که باید آن را با طلا نوشت. این دوست که تازه چند وقتی است با دوست دخترش بهم زده و به قول خودش آنقدر پیش روانشناس رفته که حالا می‌تواند همه ما را … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یک نکته کلیدی بسته هستند