بایگانی ماهیانه: دسامبر 2007

لولیتا خوانی در دیویس

حرفهای آذر نفیسی اصلا بد نبود. خیلی در مورد کتابش حرف نزد. در مورد وضعیت ایران در آن سالها هم حرف نزد. حرفش بیشتر در مورد صحبت بود و گفتگو و شناخت. کاملا از موضع ضد خشونت حرف می زد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای لولیتا خوانی در دیویس بسته هستند

آری دیگر. کلا این روزها خوشحالیم که این گزارش فوق سری هم در آمد و به حمدلله حضرات سه چهار ساله که بمب نساخته اند و چنی هم غلط کرده بود می خواست برود بزند به نطنز و حالا هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

حکایت ما و پوستین مذهبیون

حکایت ما و این سیاسیون مذهبی حکایت همان پوستین است که به طرف می گفتند پوستین را رها کن که الان غرق می شوی و طرف گفت که پوستین را من رها کردم پوستین مرا رها نمی کند. آن از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای حکایت ما و پوستین مذهبیون بسته هستند

خاطرات من از کلبه

هوا تاریک است. البت که هوا تاریک نمی شود. لابد ابرها تیره اند که هوا را تاریک کرده اند. آسمان یک دانه ابر هم ندارد ولی تاریک تاریک است. به طرز ترسناکی همه جا خالی و خاکستری است. انگار قصد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای خاطرات من از کلبه بسته هستند

یکشنبه ها با برگ و رنگ

Mendocino, CA

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یکشنبه ها با برگ و رنگ بسته هستند

در شهر چه خبر؟

آذر نفیسی سه شنبه چهارم دسامبر ساعت هشت شب در مرکز هنری منادوی در دانشگاه دیویس درمورد کتابش لولیتا خوانی در تهران صحبت خواهد کرد. اطلاعات بیشتر را در اینجا بخوانید. برای من وقت خوبی است که ببینم به سوالهاییم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای در شهر چه خبر؟ بسته هستند

دلتنگی

یاد است نقطه بازیمان را؟ می آمدی می نشستیم. چای می خوردیم با قند وقتی هیچ چیز دیگر در یخچال نبود. برای خودت نیمرو هم درست می کردی اگر نانی باقی مانده بود. بعد من حوصله ام سر می رفت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دلتنگی بسته هستند