بایگانی روزانه: 3 دسامبر 2007

حکایت ما و پوستین مذهبیون

حکایت ما و این سیاسیون مذهبی حکایت همان پوستین است که به طرف می گفتند پوستین را رها کن که الان غرق می شوی و طرف گفت که پوستین را من رها کردم پوستین مرا رها نمی کند. آن از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای حکایت ما و پوستین مذهبیون بسته هستند

خاطرات من از کلبه

هوا تاریک است. البت که هوا تاریک نمی شود. لابد ابرها تیره اند که هوا را تاریک کرده اند. آسمان یک دانه ابر هم ندارد ولی تاریک تاریک است. به طرز ترسناکی همه جا خالی و خاکستری است. انگار قصد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای خاطرات من از کلبه بسته هستند