چرت و پرت، وبلاگ پر‌کنی، فانتزی خرید، شیر

من یک سری فانتزی‌های عجیب و غریب واسه خرید دارم. البته این نوع فانتزی‌ها بر دو نوع‌اند. برخی در فروشگاه اتفاق می‌افتند، برخی قبل از فروشگاه. این خرید می‌تونه هرچیزی باشه. از لوازم یخچال گرفته تا خودکار و دفتر و لباس.
یکی‌اش اینکه می‌رم سوپرمارکت گوجه و تخم مرغ بخرم، از اونجا که نود و نه درصد غذایی که در خانه خورده می‌شه املته. اما مثلا یه دفغه می‌گم شیرنسکافه داغ چه می‌چسبه یا اینکه مثلا سس غذای تایلندی هم خوب چیزیه و خوب ادویه تاکو هم همینطور. خوب این خریدها در نفس خودشون اصلا بد نیستند. مشکل اینه که من شیر نمی‌تونم بخورم، غذای تایلندی بلد نیستم درست کنم- اصولا غیر از همون املت چیز دیگه ای درست نمی‌کنم- و خوب من به عمرم تاکو هم درست نکردم. این میشه که الان من غصه دار اینجا- رو همون مبل قرمزه نشسته‌ام- و به این شیر گالنی چهاردلار فکر می‌کنم که تا سه ساعت دیگه تاریخ مصرفش تموم میشه!
این‌ها فانتزی‌های خرید در فروشگاه بودند. یک مدل دیگه‌اش هم اینه که واسه خودم خونه یه لباسی رو طراحی می‌کنم که مثلا کفشش فلانه و شلوارش این مدله و بلوزش این شکله و پلوور روش این هست و طرح کراواتش فلانه و با رنگ این کیف چرمیه قشنگه و بسم‌الله بریم خرید. مشکل اونه که خوب این چیزها تو ذهن منه و نه هیچ طراح دیگه‌ای و این می‌شه که من دست از پا درازتر باید با پای تاول زده برگردم خونه.
حالا باز اگه یه بار دوبار بود و من انسان عاقلی بودم متنبه می‌شدم، جای گله نبود. مشکل اینه که هر دفعه همین آشه و همین کاسه و همین شیر فاسد شده و هزار مدل سسی که اصلا نمی‌دونم چی هستن.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.