یکشنبه‌های با برگ و رنگ را یادم نرفته بود. یک عکس از یک کاسه چاغاله بادام تازه و آبدار گرفته بودم. دوربینم را اما جایی جا گذاشته ام. به محض اینکه دوربینم به دستم برسد عکس را می‌گذارم اینجا.
یک سررسید سال هشتادو هفت کادو گرفتم. زنان و کار با عکس‌‌های رنگی مریم زندی. عکس‌ّ‌هایی از زنان شالیکار رشت و پنبه چینان گناباد و نخ ریسان بختیاری و زعفران چینان خراسان. دلم با دیدن عکس‌ّ ها می‌رود. اگر دستتان رسید بگیریدش و لذت عکس‌ها را مزه مزه کنید.
خوب است که می‌شود آدم‌ها را شناخت. خیلی زود. این خیلی خوب است.
فارسی زبان شعر است و احساس. باید به فارسی عاشق شد. یک استاد خارجکی این را سر کلاسی گفت و من غرق عشق شدم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.