دغدغه های زندگی ساده من

– به ناخونهای دست و پام لاک زدم. بعد از شاید یه سال و نیم که به هرچی فکر کرده بودم غیر از به خودم رسیدن. اونقدر ذوق زده ام که حد نداره. هی به دست و پام نگاه میکنم. مثل یه دختر کوچولویی که واسه اولین بار دامن بلند گشاد میپوشه و میرقصه و فکر می کنه شبیه مامانش شده.
– امشب میرم این ” ام ای تری” رو ببینم اونهم تو سالن نه با نسخه غیر قانونی بی کیفیت. تو شب اول اکران. دل بعضی ها بسوزه. ( لینک هم نمیدم که دیگه آبروش نره ولی خودش میدونه)
– یک عدد پرزنتیشن تحویل استاد و کلاس دادیم دیشب با این عنوان ” قرآن , تعصب و حملات انتحاری” . خیلی اون چیزی که می خواستم در نیومد ولی تو کلاس یه سری آیه قرآن رو که بهشون اشاره کرده بودم رو اول به عربی خوندم بعد به انگلیسی. بماند که همه عربی اش رو غلط خوندم ولی کسی که نفهمید. کلی موجب “فان” همکلاسیها شدیم.
– درس دیشب در مورد گروههای مسلمون تو امریکا بود. از بنده هم سوال شد که اگه از تجربیات زندگی بنده در یک کشور اسلامی سوال بشه ایرادی نداره. من هم گفتم نه. یک سوال این بود. ” با توجه به مسئله حجاب ایا زنها در دریا هم با چادر شنا میکنند؟” عرض شد : ” نه خیر ( عقل کل). بخش شنای زنها و مردها با دیوار از هم جدا شده.” دیگه نگفتم که تو ایران تو استخر زنونه هم به من اجازه پوشیدن مایو دوتیکه نمی دادن.
– چند تا مطلب جدیدا تو وبلاگها خوندم که من رو بسی به فکر فرو برد مخصوصا در مورد تجربه ها و تحرکهای فیمینیستی.
از این مطلب سیما اون بخشی که به جریان فیمینیستی اشاره میکنه جالب بود. من تا حالا از این منظر به قضیه نگاه نکرده بودم.
اشاره ای که خداداد خان هم کردن به نظر من خیلی به جا بود. زیادی گاهی خودمون رو تحویل میگیریم.
ژرفا حرفهای که تو این مقاله اش گفت اندازه یه کتاب مطلب داره. چقدر جالب و قشنگ مطلب رو بیان کرده.
پویا به مطلبی اشاره کرد که به شدت وصف الحال این روزهای ایران ماست. دو دستی خودمون رو تو چاهی می اندازیم با تصور یه نردبون خیالی.
دیگه همین فعلا. بریم بلیط ” ام آی تری” بخریم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.