دیروز با آذر چت میکردم. حرف از غیبت و زن و شوهر دادن مردم و همدردی و تبادل تجربیات برای داشتن یک پریود شاد ( داخل پرانتز این که اینجا وقتی تلوزیون تبلیغ نوار بهداشتی میکنه میگه : یک پریود شاد داشته باشید) به جاهای عمیق کشید. خدایش من خیلی با چت با این آذر کیف میکنم. خیلی عمیق میشه .
حالا بماند. بحث به گرایشات سیاسی کشید . اول بقیه . بعد خود ما. اینکه طرفدار چه نظامی هستیم و چقدر عقاید کاغذی تو عمل خوب یا بد از آب در میان. بعد به همون فقر و غنای همیشگی و اینکه چرا تو جامعه ای فقیر هست و چرا نظامهای سوسیالیست هیچکدوم تو عمل درست از آب در نیومدن. کوبا. شوروی. لهستان و… واینکه چین به طرز مسخره ای تابع اقتصاد جهانی هست که کمونیست رو هم مسخره کرده.
خوبی حرف زدنهای ما این هست که کلمات قلنبه سلمبه کتابها رو بلد نیستیم که استفاده کنیم. واسه همین ورژن خودمون رو میسازیم و با مثالهای ساده جلو میریم. حالا احتمالا کلی این بحث واسه باسوادها خنده دار میشه. اما واسه من اینکه کلمه های گنده رو آدم با مثال ساده حالی خودش و تعرف بکنه بیشتر ارزش داره.
خوب من طرفدار نظام سرمایه داری هستم. البته با ورژنی که خودم میخوام. نظام سرمایه داری به اون عنوان که تو اگه کار بکنی و زحمت بکشی مطمئنی که پاداشت رو میگیری. بعله میدونم. الان خواهید گفت که چقدر ساده ام که اینطور فکر میکنم و اینها خون آدم رو میمکن و میذارن تو شیشه و یک هزارم کارت بهت مزد نمیدن و الخ. اما باز به نظر من نظامی هست که آدم میتونه توش جلو بره. کسی ایدولوژی نداره که همه برابرن. همه سرمایه باید نصف بشه. کی گفته همه برابرن؟ من – نوعی- که دارم مثل خر کار میکنم و جون میکنم چرا باید با اون کسی که به عمرش کاری نکرده و فقط پول مفت دولت رو خورده برابر باشم؟ این حق من هست که از امکانات بهتری بهره ببرم. حالا یا من کار کردم یا پدرم کار کرده یا اصلا کلاه بردار بهتری بودم. این صفت بهتر ( یا برتر) جایی بوده که این تفاوت بروز کرده. گیریم که کلاه برداری باشه. بماند که کلاه برداری هم نیست همش. من حتی عقیده ندارم از اون کلاه بردار باید پول رو گرفت و داد به کس دیگه. زرنگ باش برو تو هم کلاه بذار سر طرف. برابری تو کاغذ قشنگه اما عملی نیست. قبول کنید یا نه. قانون قانون جنگله. پس بکش که کشته نشی. من با عرض شرمندگی به این تنازع بقا اعتقاد دارم. دارم جون میکنم که به جایی برسم. به اون جا رسیدن برام مهمه. هدفمه. خیلی وقتها هدفم وسیله ام رو توجیه میکنه. تو امتحانام اگه بتونم تقلب میکنم. اگه بشه جایی رو دور بزنم میزنم. رو راست باشید با خودتون.
اینجا بود که آذر به شدت امامزاده بود. من هم بهش حق میدم. اما تو جامعه درنده ای که ما هستیم معصوم بودن فقط حرف قشنگی هست.
من با اصول کلی نظام سرمایه داری موافقم. ( اصولا هیچکی این خودکشی رو نمیکنه که بیاد داد بزنه بگه من طرفدار نظام سرمایه داریم. اصولا اصلا روشنفکری نیست. اما کی گفته من روشنفکرم؟) به این ورژن مشتری کشی اش خیلی ایراد دارم. بعد بحث میره سر اینکه ما اصلا سرمایه داری چپ هم داریم یا نه. اما به هر حال من مطلقا طرفدار نظامهایی که قایل به برابری همه هستند , نیستم.
بعد حرف به فقر و غنا کشید. من عقیده ام این بود که تو امریکا بیخانمان شدن خیلی سخت تر هست از اینکه آدم یه زندگی آبرومند ( معنی داره؟) داشته باشه. آذر بحث میکرد که وقتی تو شرایطی بزرگ شده باشی که هیچ امکاناتی نداشتی و دور و برت پر از فقیر و خلافکار بوده امکان اینکه تو هم یکی بشی مثل اونها بیشتر. من بیشتر به اختیار معتقد بودم. اینکه اگه آدم خودش بخواد میتونه.
چطور هست من مهاجری که وقتی اومدم اینجا صد دلار هم پول تو جیبم نبود ( اگه فکر میکنید همینطوری عدد رو گفتم اشتباه میکنید) تونستم بعد چهار سال به جایی برسم که دیگه از این چک به اون چک زندگی نکنم؟ اما کسی که اینجا به دنیا اومده و دوازده سال میتونسته مجانی بره مدرسه و حداقل مشکل زبان خارجه رو نداشته نمیتونه.
نه سطحی نگاه نمیکنم. من هنوز هم عمیقا بر این باورم که تو امریکا – به هیچ جای دیگه دنیا کاری ندارم- بی خانمان شدن سخت تر از داشتن زندگی عادی هست. دولت حداقل ساپورت رو داره. درست هست که زیاد نیست. اما کسی گرسنه نمی مونه. بعد میتونه راجع به قدمهای بعید فکر کنه. حداقل مثل کوبا نمیگه های همه با هم برابرید و بعد تبدیل به بزرگترین تن فروش خانه دنیا بشه.
آذر میگه من موفق شدم ( اگه شده باشم) چون هدف داشتم. آره . درسته . من هدف داشتم و دارم. واسه هدفم جنگیدم و میجنگم. اما موفق شدم. چرا کسی که اینجا به دنیا اومده نباید هدف داشته باشه؟ من بیشتر به اختیار معتقد بودم. آذر نه.
بحث ما به خاطر اینکه من باید میرفتم جایی نیمه تموم موند. بماند که تو این بحثها هیچوقت یه طرف کامل درست یا غلط نیست. و هیچوقت هم به آخر نمیرسه. اما قرار شد من یه خلاصه ای از اون رو اینجا بنویسم که بقیه هم اگه نظری داشتن بدن.
مرتبط :جواب آذر .

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.